سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 0
کل بازدید : 5214
کل یادداشتها ها : 14
خبر مایه


گونه برایت بگویم یا عالم الغیب و الشهاده...

شاید آنقدر مغرور شده ام که دیگر تاب ندارم حرف دلم را پنهان کنم.

اصلا دوست می داری صدایت کنم !!!

آخر هر چه به اعمال و رفتارم می نگرم هیچ نمی یابم جز غفلت و گناه...

چگونه برایت بگویم "ربی"...

اصلا دوست می داری صدایم را بشنوی !!!

  می دانم...

آنقدر دروغ گفته ام و عهد شکسته ام که دیگر "لیاقت" اعتماد ، نداشته باشم...

اما "فکیف حیلتی یا الله !!! "

چه کنم ! مگر غیر شما کسی را دارم ، که بر من نظر کند و مرا دریابد ؟

" یا امان الخائفین"...

  مرا ببخش...

چه می گویم ، مگر از همان آغاز خلقتم ، لیاقتی داشتم که مرا اینگونه به قدرت و فضلت آفریدی و پروراندی ؟!!!

مرا ببخش...

آنقدر خوب و مهربانی که نمی خواهم این لحظاتی را که فرصتم داده ای ، به غیر سپاس ، بگذرانم ، هرچند نمی توانم ، اما...

و باز می گویم ، شاید خیلی مقرور شده ام که اینگونه برایت حرف دل را بیان می کنم...

در حیرتم مهربانم !!! "یا دلیل المتحیّرین"...
 اجازه ام می دهی ؟!!!

می دانم به سپاس من روسیاه و مسکین هیچ نیازی نداری ، " سبحانک اللهم"...اما من سراپا نیازم ،

آخر چه کنم که دوستت دارم...

اصلا نمی دانم چه شد که اینقدر دلتنگت شدم ، مشتاقت شدم...

آخر من کجا و ...

ولی می دانم که هر چه هست " لا حول لی و لا قوه الا بقدرتک"

آری ز سوی توست اگر فرصتی یافته ام و دلتنگت شده ام...

آخر تو کریمی و من گدا ... "از گدا جز گدایی نیاید"

  ای که تمام هستی این ذره ای ، ذره ای که حتی وجودش هم برایش قراردادیست و آن هم امانت است ، امانتی از برای تو...

چقدر زیباست برای تو بودن...

چقدر زیباست برای تو بودن...

و چقدر زیباست برای تو بودن...

مانده ام چه بگویم ! آیا تو برای منی ... یا من برای تو !!! اگر می گویم "من" می دانی که " منی" را می گویم که مخلوق توست...

بدون نظر و توجه تو ، حتی عدم هم به "من" تعلق نمی گرفت ، چه رسد به وجود...

چقدر زیبا محبتم می کنی ! دوست داشتنت را با تمام وجود حس می کنم ...

البته بگویم " هذا من فضل ربی " ،آری آن هم زفضل و محبت توست...

  انت الذی سجد لک سواد اللیل و نور النهار"

تویی که سجده کرد برایت سیاهی شب و روشنی روز...

"و ضوء القمر و شعاع الشمس"

و تابش ماه و پرتو خوشید...

" وحفیف الشجر و دوی الماء"

و صدای درخت و صدای مخصوص آب...

یا الله و یا الله و یا الله...

 منی که عادتم توبه شکستن شده ...

منی که همش دنبال اینم که خودم رو جلوه بدم و سر گردون شدم تو خودیت خودم...

واقعا چی شد که این وقت شب...؟!

تنها جوابی که تونستم پیدا کنم این بود که :

" عادتک الاحسان الی المسیئین " عادتت احسان به بد کاران است...

" و سبیلک الابقاء علی المعتدین " و طریقه ات مدارا با سرکشان
بر گرفته از وبلاگ تک تکیه گاه





طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ